مامان پری وپسرش
سلام نفسم زودتر از اونی که فکرشو میکردم 4ماه از بدنیا اومدن توی زیبا میگذره فدای این بزرگ شدنت.عشق مامانی چند روز پیش که بردمت واسه واکسن پیش دکترت یه کوچولو اذیت شدی از وقتی وارد 5 ماهگی شدی کلی تغیر دیدم تو
حرکاتت دیگه کاملا مامانو میشناسی جرات ندارم از کنارت دور بشم که سریع با چشمای نازت میفتی دنبال مامانی گردنتو کاملا میچرخونی چقد با مزه میشی عشقم کلی هم صدا درمیاری من که مترجم خوبی نیستم دیگه بابایی رو هم
میشناسی تا میبینیش میزبی زیر خنده قلب مامان چقد ناز میشی وقبی میخندی.تو شیرینی این روزهای تکراری مامانی................
دیروز بردمت آتلیه ازت عکس بگیرم آقای عکاس گفت وقتی که کاملا نشستنو یاد گرفتی بیارمت البته یه دونه عکس خوشجل ازت گرفتم امروز میرم فایلشو از عکاسی میگیرم بعدش میزارمش اینجا کلی کیف کردم واسه مودب بودنت آخه هر
وقت میبردمت بیرون اذیت میکردی اما جدیدا خیلی خوب شدی هر چند بهت حق میدم منم تحمل شلوغی تهران ندارم چه برسه به پسر ناز مامان.