دلنوشته های مادرانه
امیر محمد جونم امروز یاد گذشته افتادم :
دلم برای اولین بار که صدای ضربان قلبتو شنیدم تنگه.
دلم برای حرف زدن با تو توی شکمم تنگه.
دلم برای اولین بار که روی مانتور سنو دیدمت تنگه.
دلم برای روزی که فهمیدیم یه پسمل طلا هستی تنگه.
دلم برای اولین بار که تکون خوردی تنگه.
دلم برای اولین بار که چشمای نازت رو دیدم تنگه.
دلم برای نوزادیت که کوچولو بودی تنگه.
دلم برای اولین بار که خندیدی تنگه.
دلم حتی برای امروز صبح که بیدار شدی و خندیدی تنگه.
دلم برای تمام لحظه های کنار تو بودن تنگه.
دلم پرمیزنه برای وقتی که چهار دست و پا بری.
دلم پر میزنه برای اولین بار که حرف بزنی.
دلم پر میزنه برای اولین بار که راه میری.
دلم برای تمام لحظه های نیومده پر میزنه.
اما میدونم وقتی بگذرن دلم برای همشون تنگ میشه.
فدای تو بشم که دلمو توی تک تک ثانیه های زندگیم جا گذاشتی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی