❤نفس ما امیرمحمد❤❤نفس ما امیرمحمد❤، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

ღ❤ღکودکانه های پسرم ღ❤ღ

عکس هایی از عشق مامان

  پسر مامان تابوی قطره  ویتامینتو حس میکنه سریع این شکلی میشه نفس مامان اگه واسه سلامتی خوب نباشه که بهت نمیدم   گربه بعد از خوردن قطره     اینم خنده ی عشق مامان اینم آخرعاقبت آب نخوردن با شیشه هم نمیخوری حتی شیرینش هم کردم آخه عشق من چرا شیشه رو نمیگیری      نمیخورم  مامانی زوره                                        &nb...
25 خرداد 1393

هیچ حسی

برام هیچ حسی شبیه تو نیست کنار تو درگیر آرامشم همین از تمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی تماشای تو عین آرامشه تو زیباترین آرزوی منی             ...
14 خرداد 1393

مامان پری وپسرش

سلام نفسم زودتر از اونی که فکرشو میکردم 4ماه از بدنیا اومدن توی زیبا میگذره فدای این بزرگ شدنت.عشق مامانی چند روز پیش که بردمت واسه واکسن پیش دکترت  یه کوچولو اذیت شدی  از وقتی وارد 5 ماهگی شدی کلی تغیر دیدم تو حرکاتت دیگه کاملا مامانو میشناسی جرات ندارم از کنارت دور بشم که سریع با چشمای نازت میفتی دنبال مامانی گردنتو کاملا میچرخونی چقد با مزه میشی عشقم کلی هم صدا درمیاری من که مترجم خوبی نیستم دیگه بابایی رو هم میشناسی تا میبینیش میزبی زیر خنده قلب مامان چقد ناز میشی وقبی میخندی.تو شیرینی این روزهای تکراری مامانی................ دیروز بردمت آتلیه ازت عکس بگیرم آقای عکاس گفت وقتی که کاملا نشستنو یاد گرفتی بیارمت البته یه د...
7 خرداد 1393

5 ماهگی امیر محمد

ورودت به 5 ماهگی مبارک عشق مامان پری       انشالله که هزار ساله بشی فدات بشم من هزار تا بوس واسه صورت نازت مامانی بعد از یه هفه تاخیر بلاخره  مامان تونست یه سری به وبلاگت بزنه البته این یه شهفته تاخیر مامانی موجه موجه هستش و اما حکایت منو بابای وامیر محمد تو این یه هفته ما یکشنبه هفته گذشته عازم سفر بودیم واسه کرمانشاه که از اونجا بریم شهر مامان وبابایی واسه عروسی عمه خدیجه سفرمون هوایی بود وتو اولین بار بود که داشتی سفر با هواپیما را تجربه میکردی البته یه بار ه تو یه ماهگی خواستم ببرمت که دکترت قدغن کرد که خیلی هم به مزاجت خوش نیومد آخه از وقی که سوار شدیم در حال گریه ک...
28 ارديبهشت 1393

شیر نخوردن امیر محمدم

سلام مامانی  دیروز بار هم منو بابایی بردیمت دکتر قربونت برم مامانی که کلافه ام کردی واسه شیر نخوردنت به توصیه خاله مریمت<دوست مامان پری>به دکتر گفتم که بی اشتهاییت ممکنه ماله کم خون شدنت باشه که  آقای دکتر یکم لحن صداشو تند کرد که ای خانم چقد حساسید شما!! اگه کم خون باشه که از  صورتش معلومه بعدش که پلکتو آورد پایین ونشون منو بابایی داد گفتش که اگه صورتی کم رنگ باشه یعنی کم خون نیستی بعدش لبهاتو نشون داد که قرمز بود و گفت بچه اگه کم خونی داشته باشه لبش قرمز نیست خلاصه مامانی هر کاری کرد واست آزمایش ننوشت وگفت بچه ات ما شاالله سالم سالمه فقط یکم بد اخلاقه قربونت برم اینکه اخم...
20 ارديبهشت 1393